ماتریکس مذاکرات هستهای ایران و آمریکا
روزنامه گالف نیوز در تحلیلی به مذاکرات هستهای ایران و آمریکا پرداخته و مینویسد: چندی پیش ظریف وزیر امور خارجه ایران و کری وزیر امور خارجه آمریکا در جریان مذاکرات در ژنو با هم پیادهروی کردند. این اقدام ظریف باعث خشم گروهی در ایران شد و عدهای آن را بیحرمتی به خون شهدا تعبیر کردند.
درحالی که مخالفان گفتگوهای هستهای در تهران همچنان بر مساله پیادهروی تمرکز کردهاند، مخالفان مذاکرات در واشنگتن نیز بدنبال افزایش تحریمها علیه ایران هستند. بحث افزایش تحریمها در کنگره با واکنش شدید کاخ سفید و تهدید اوباما به وتو کردن آن منجر شد. در مقابل کنگره نیز با اعلام دعوت از نخست وزیر رژیم صهیونیستی برای سخنرانی درباره ایران مقابله به مثل کرد.
اگرچه گروهی در تهران این اقدامات مقامات آمریکایی را بهعنوان راهبرد پلیس خوب و بد ارزیابی میکنند، اما باید به این مساله توجه کرد که در طول تاریخ روابط آمریکا و رژیم صهیونیستی اینقدر سرد نبوده است. روابط اوباما و نتانیاهو به نوعی نفرت تبدیل شده است. از سویی دیگر، روابط آمریکا و اعراب نیز به سبب فرآیند دیپلماتیک بین ایران و آمریکا وخیم شده است.
تمامی این مسائل به ما نشان میدهند که روابط آمریکا و
ایران به حساسترین مرحله خود از زمان پیروزی انقلاب اسلامی رسیده است. اگر پرونده
هستهای ایران خاتمه یابد، از جنگی فاجعهبار جلوگیری خواهد شد و مسیر همکاری برای
مبارزه با تروریسم هموار میشود.
تمرکز اصلی اوباما بر ایران
مجله فارین پالسی در گزارشی به تحلیل رویکرد سیاست خارجی اوباما در قبال ایران پرداخته و مینویسد: پس از آنکه اوباما مسند ریاستجمهوری را ترک کند، بیشترین کشوری که در جهان بهترین استفاده را برده ایران است. اما، دستآوردهای این توافقنامه هستهای کدامند؟
نخست، با تدوام گفتگوها با ایران، تیم سیاست خارجی توافقنامه هستهای با ایران را بهعنوان میراثی میداند که میخواهد به اسم خود ثبت کند. دوم، توافقنامه هستهای با ایران در صورتیکه به مرحله اجرا درآید میتواند بهصورت نظری برنامه هستهای ایران را متوقف کند. اما، مطمئناً این قرارداد نمیتواند تضمین کند ایران در آینده مسیر خود را تغییر ندهد. سوم، ایران با این توافقنامه میتواند جایگاه بهتری در صحنه جهانی بدست آورده و اقتصاد خود را بهبود بخشد. اگر اوباما فکر میکند که یک ملاقات کوتاه با مقامات عربستان سعودی میتواند از خشم آنها از توافق با ایران بکاهد در اشتباه است. اوباما نمیتواند آنها را اغوا کند تا شکاف فرهنگی بین خود را که قدمتی 1000 ساله دارد فراموش کنند.
دلیل اینکه آنها اینقدر ناراحت هستند این است که آمریکا از یک طرف شرایط رابطه خود با ایران را تغییر داده است و از طرفی دیگر، سیاستهای واشنگتن در سالهای اخیر به افزایش قدرت ایران بسیار کمک کرده است. تمام اینها از دولت اوباما منشاء نمیگیرد، بلکه مربط به دولت قبل از وی است که با سرنگون کردن حکومت بعثیها، دولتی را بر سر کار آورد که بسیار به ایران متکی است.
نویسنده این مقاله در ادامه مدعی می شود: بهنظر میرسد که ایران تنها کشوری در خاورمیانه است که از اوضاع ناآرام منطقه سود میبرد. قدرتگیری حوثیها در یمن باعث افزایش حضور ایران در این منطقه شده است. بغداد حال بیش از پیش به ایران متکی است؛ ایران با اعزام نیرو و تجهیزات به عراق به این کشور در جنگ علیه داعش کمک میکند. در سوریه هم بشار اسد همپیمان ایران سیگنالهایی از آمریکا مبنی بر تمایل این کشور در ماندن وی در راس قدرت دریافت کرده است. در عین حال، حزبالله هم در لبنان از قدرت بسیاری برخوردار است.
کشورهای حاشیه خلیجفارس دیگر به آمریکا اعتمادی که قبلاً داشتند را ندارند. حتی مصر و ترکیه نیز که به لحاظ تاثیرگذاری همپای ایران هستند از این تغییر سیاست خارجی آمریکا متعجب شدهاند. اما درباره رژیم صهیویستی نیز کاملاً مشخص است که روابط اوباما و نتانیاهو روبه وخامت گراییده است. تصمیم نتانیاهو برای حضور در کنگره نیز اوضاع را بدتر کرده است. اگر همین گونه پیش رود، زمانی که رئیس جمهور آینده آمریکا به قدرت برسد و بخواهد روابط را بهحالت اولیه برگرداند، دو طرف شاهد خاورمیانهای متفاوت خواهند بود. شاهد منطقهای خواهند بود که دنیا اتکای کمتری به آن خواهد داشت؛ کشورهای بیشتری درگیر ناآرامی هستند، مشکلات قدیمی بدتر و مشکلات جدیدی بروز پیدا کردهاند. تغییر رابطه با ایران در مرکز تمامی این وقایع قرار دارد.
در پایان این مقاله اینگونه نتیجهگیری میکند: اگر توافقنامه هستهای با ایران به محدود کردن توانمندی این کشور منجر شود خوب است. اگر این توافقنامه همپیمانی برای آمریکا در بحث مبارزه با گروههای تندرو ایجاد کند، خوب است. اگر این توافقنامه اساس سیاست جدید منطقهای آمریکا برای ایجاد توازن قدرت بین قدرتهای اصلی منطقهای را شکل دهد، خوب است. اما اگر این توافقنامه سبب کاهش تحریمهای ایران شود، و این کشور در مقابل به سیاستهای خود در منطقه و افزایش نفوذ خود در کشورهای همسایه ادامه دهد، روابط آمریکا با رژیم صهیونیستی و کشورهای حاشیه خلیج فارس دچار خدشه شود، چنین قراردادی اشتباهی تاریخی محسوب میشود.